اداره کتابخانه های عمومی شهرستان اشتهارد

اخبار و اطلاع رسانی خدمات و برنامه های کتابخانه های عمومی شهرستان اشتهارد

اداره کتابخانه های عمومی شهرستان اشتهارد

اخبار و اطلاع رسانی خدمات و برنامه های کتابخانه های عمومی شهرستان اشتهارد

نشست کتابخوان در کتابخانه عمومی شهید مطهری

روابط عمومی اداره کتابخانه های عمومی اشتهارد | سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۰۲ ب.ظ

کتابخانه شهید مطهری اشتهارد میزبان اعضاء کودک و دانش آموزان  بود تا  اولین نشست کتابخوان کودک در سال 95 در این کتابخانه برگزار گردد.
در این نشست  که  کودکان از  گروه  سنی  ب و ج در آن حضور داشتند ، شش نفر به معرفی کتابهای خود پرداختند و در پایان نیز از ارائه دهندگان تقدیر شد.

خلاصه ای از کتابهای ارائه شده در ادامه مطلب آمده است است :


نام کتاب : این سر دنیا، آن سر دنیا / نویسنده : نویسنده: مجید راستی / انتشارات : آستان‌ قدس‌رضوی‌، شرکت‌به‌نشر سال 1389 / ارائه توسط حامد ابراهیم پور

"دو تا درخت بزرگ توی یک حیات بودند توی تنه‌ی یکی از این درخت‌ها یک کرم درختی زندگی می‌کرد. کرم درختی با خودش می‌گفت: «درخت من این سر دنیاست و آن یکی درخت، آن سر دنیاست!» او تصمیم گرفت از طنابی که به دو درخت بسته شده‌بود عبور کند و به آن سر دنیا برود. کرم درختی از لباس سبز، آبی، قهوه‌ای و ابریشمی رنگارنگ گذشت که به ترتیب مثل دشت سرسبز، دریا، بیابان و رنگین کمان بودند. راه تمام شد و کرم درختی روی درختی که آن سر دنیا بود ایستاد و با خوشحالی این سر دنیا را تماشا کرد. داستان ذکر شده به همراه تصاویری رنگی و در کتابی خشتی برای گروه سنی«ب» چاپ شده‌است."

نام کتاب : هدیه خوبان / نویسنده : جف برامبور/ ناشر : کتاب نیستان 1386  / ارائه توسط  بیتا بذر افشان  

حاکمی در سرزمینی زندگی میکند که در میان انبوه هدایای مردم غرق شده اما شاد نیست و دنبال هدیه ای می گردد که شادش کند.پیرزنی در این سرزمین زندگی می کند که لحاف های بسیار زیبایی می دوزد و به مردم هدیه می دهد پادشاه از پیرزن لحافی به عنوان هدیه می خواهد.پیرزن تنها در مقابل این شرط که پادشاه تمام هدایایش را به مردم ببخشد .پادشاه یک به یک هدایایش را به مردم می بخشد و هربار دلی شاد می شودتا نوبت به آخرین هدیه می رسد حالا لحاف آماده است وپادشاه دلش شاد!
کتاب هدیه خوبان با موضوعی بسیار ارزنده پرداخته کدام شادی بهتر است؟افسانه هدیه خوبان به شیرینی به این سوال پاسخ می دهد .هنگامی شادی واقعی را حس می کنیم که لبخند شادی را برلب دیگران بنشانیم.رنگها و بصاویر جذاب و کاملا حس بر انگیزندوخواننده را به خواندن کتاب تشویق می نمایند.نوشته های کتاب در کادری مثل لحاف آورده شده .گره گشایی کار بسیار هوشمندانه است.خواننده به سرعت حدس نمی زند که پیشنهاد پیرزن به پادشاه چیست.


راستی برای تک تک ما این تجربه وجود داشته که هنگامی که بایستی کاملا احساس شادی نماییم .نمی توانیم شاد باشیم به دنبال مشکل که می گردیم می بینیم علتش مثلا در شاد نبودن دیگری است که به کمک ما خیلی ساده و آسان می تواند شاد و شاد تر شود .شادی بخشیدن به دیگران بزرگترین پاداشش شاد شدن خود انسان است .شادی هنگامی زیباست ونشاط آفرین که متعلق به همه باشد.مهربانی و بخشش باعث لطیف و شادترشدن دل انسان می شود.غرق بودن در نعمتها و امکانات نمی تواند شادی بخش باشد در حالیکه مهربانی گذشت و کمک به دیگران برای انسان شادی به ارمغان خواهد آورد.راستی چه چیزها وچه کارهای دیگری می تواند مارا خوشحال کند؟!

نام کتاب : حیله شاگردان  / نویسنده : پرویز امینی/ انتشارات : انتشارات وزیر ، ١٣٨٨ / ارائه توسط صغری نظری

, "روزی احمد با دوستانش تصمیم گرفتند معلمشان را که سخت‌گیر بود، راهی خانه کنند تا به بازی بپردازند. وقتی معلم وارد کلاس شد، احمد به او گفت: «خدا بد ندهد، حالتان خیلی بد است.» معلم گفت: «من حالم خوب است.» اما وقتی دیگر شاگردان هم یکی‌یکی همین را به معلم گفتند، باورش شد و به خانه رفت تا استراحت کند. مادران شاگردان به عیادت معلم رفتند. اما مادر احمد فهمید معلم مریض نیست و به او گفت: «شما سالم هستید، فقط کمی با بچه‌ها مهربان‌تر باشید تا آنها شما را بیمار نبینند». «حیله شاگردان» از مجموعه «داستان‌های زیبای مولوی» است که با نثری ساده و روان و تصاویری متناسب با آن برای گروه سنی «ب» و «ج» تدوین شده است. همچنین در کتاب شعر این داستان و مختصری از زندگی‌نامه مولوی آورده شده است."

نام کتاب : محیط زیست برای کودکان / نویسنده : گروه‌نویسندگان / انتشارات : فنی ایران ، ١٣٨٢/ ارائه توسط یگانه بهادری

مخاطبان در این کتاب طی سرگرمی‌های مختلف رنگ‌آمیزی تصاویر کتاب با راه‌های مختلف حفظ و نگهداری محیط زیست, منابع طبیعی, راه‌های صرفه‌جویی در انرژی, نیز راه‌های بازیافت مواد آشنا می‌شوند. در پایان کتاب پاسخ سرگرمی‌ها آمده است.

نام کتاب : نوزادی که حرف زد: قصه‌ی عیسی‌ علیه‌السلام / نویسنده بهروز رضایی/ نشر طلایی ، ‏١٣٩٣ / ارائه ابوالفضل مهری

, "در زمان‌های قدیم دختر درستکار و خداپرستی به نام "مریم" زندگی می‌کرد که خداوند بسیار او را دوست داشت. به فرمان خداوند، مریم با وجود این که ازدواج نکرده بود باردار شد. اما از ترس اذیت و آزار مردم به بیابان خشکی پناه برد و از خدا خواست تا کمکش کند. خداوند به او کمک کرد تا فرزندش را به دنیا آورد و به او فرمان داد که صحبت نکند و در جواب مردم که از مریم پرسیدند این نوزاد را از کجا آورده‌ای؟ نوزاد حرف زد و پاسخ آن‌ها را داد. مردم حرف‌های مریم را باور کردند و به او احترام گذاشتند. عیسی (ع) پیامبر خداوند شد و مردم را به خداپرستی دعوت کرد. عده‌ای به او ایمان نیاوردند و عیسی به کمک خداوند به آن‌ها معجزاتی نشان داد. امپراتور که از دین و قدرت عیسی می‌ترسید فرمان داد تا عیسی را دستگیر کنند. بنابراین عیسی و یارانش در باغی مخفی شدند، اما یکی از یارانش به نام "یهودا" به او خیانت کرد و ماموران را به مخفی‌گاه عیسی برد. خداوند نیز عیسی را زنده نزد خویش برد و یهودا را به شکل عیسی نزد ماموران فرستاد. صبح روز بعد یهودا را به جای عیسی به صلیب کشیدند."



  • روابط عمومی اداره کتابخانه های عمومی اشتهارد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی